سرشناسه: لباف علی ۱۳۵۳ - عنوان و نام پدیدآور: ایستاده در باد: نگاهی گذرا به حمایتهای حضرت زهرا علیهاالسلام از امیرمومنان علی علیهالسلام / به اهتمام علی لباف؛ با همفکری عدنان درخشان؛ زیر نظر مرتضی فرجپور.
مشخصات نشر: تهران: منیر، ۱۳۸۸.
مشخصات ظاهری: ۳۱ ص.
شابک: ۹۵۰۰ ریال 978 - 964 - 539 - 111 - 7
وضعیت فهرست نویسی: فاپا
یادداشت: کتابنامه به صورت زیرنویس.
موضوع: علیبن ابیطالب (ع) ، امام اول، ۲۳ قبل از هجرت - ۴۰ق - اثبات خلافت
موضوع: فاطمه زهرا علیهاالسلام ، ۸؟ قبل از هجرت - ۱۱ق - تعقیب و ایذاء
شناسه افزوده: درخشان عدنان ۱۳۵۲ -
شناسه افزوده: فرجپور، مرتضی ویراستار
رده بندی کنگره: BP۲۲۳ / ۵ / ل۲الف۹ ۱۳۸۸
رده بندی دیویی: ۲۹۷ / ۴۵۲
شماره کتابشناسی ملی: ۱۳۱۱۶۴۵
با رحلت رسول خدا صلّی الله علیه و آله و غصب خلافت منصوصه امیرالمؤمنین علی علیه السلام در آن دوشنبه سیاه، رسالتی آسمانی (1) بر عهده حضرت زهرا علیهاالسلام قرار گرفت و آن بانو علیهاالسلام ، تحمل مصائب و رنجهای حاصل از آن را با جان و دل، قبول فرمود. (2) حضرت زهرا علیهاالسلام بر اساس این مأموریت الهی، «حمایتهای گسترده و سرسختانهای» را از حضرت علی علیه السلام ، آغاز فرمودند (3) که مجموع آنها، فصل خونباری را در زندگانی حضرت فاطمه علیهاالسلام پدید آورد؛ هر چند که اظهار شده:
«. مبارزات فاطمه و فریاد دادخواهی و … تمامی اینها افسانهای بیش نیست» ! (4)
اهمیت و جایگاه منحصر به فرد این حمایتها، آنگاه روشنتر میگردد که شرایط سیاسی و اجتماعی پیچیدهای که حضرت علی علیه السلام با آن مواجه بودند را بار دیگر مرور نماییم. (5)
در این نوشتار برآنیم تا «به ترتیب زمانی» بر «حمایتهای حضرت زهرا علیهاالسلام از امیرمؤمنان علی علیه السلام » نگاهی گذرا بیفکنیم تا از این رهگذر، با «جانفشانیهای»، حضرت صدیقه علیهاالسلام در مسیر دفاع از حریم امامت و خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام آشنا گردیم. (6)
ابن ابی عاصم شیبانی (متوفّای 287) و احمد بن عبد العزیز جوهری (متوفّای 323) مینویسند:
إنَّه حینَ بویِع لأبِیبکْرٍ بعد رسولِ اللهِ کانَ علی و الزُبیرُ یدخُلُونَ علی فاطمه بِنْت رسولِ اللهِ و یشاوِرونَها و یرْجِعونَ فی أمرِهم
و فی رِوایه:
کانَ الزُبیرُ و الْمقْداد یخْتَلفانِ فی جماعه منْ الناسِ إلی علی و هو فی بیت فاطمه فَیتَشاورونَ و یتَراجعونَ اُمورهم … (8)
هنگامی که برای ابوبکر پس از پیامبر خدا بیعت گرفتند، علی و زبیر نزد فاطمه دختر رسول خدا میرفتند و با او مشورت میکردند و به کارشان باز میگشتند. (9)
و در روایتی آمده است:
زبیر و مقداد به همراه گروهی از مردم به نزد علی در حالی که او در خانهی فاطمه بود آمد و شد داشتند و با او به مشورت میپرداختند و در مورد کارشان با هم گفتگو میکردند.
علّامه ابن شهر آشوب مازندرانی (متوفّای 588) و شیخ احمد طبرسی (متوفّای قرن 6) نقل میکنند:
و خَرَجت فاطمه بِنْت رسولِ اللهِ إلَیهِم فَوقَفَت خَلْف الْبابِ، ثُم قالَت: لا عهد لی بِقَومٍ أسوء محضَراً منْکُم، تَرَکْتُم رسولَ اللهِ جِنازةً بینَ أیدینا و قَطَعتُم أمرَکُم فی ما بینَکُم و لَم تُؤَمرُونا و لَم تَرَوا لَنا حقّاً کَأنَّکُم لَم تَعلَموا ما قالَ یوم غَدیرِ خُم، و اللهِ لَقَد عقَد لَه یومئذ الْولاء لیقْطَع منْکُم بِذلک منْها الرَجاء و لکنَّکُم قَطَعتُم الْأسباب بینَکُم و بینَ نَبِیکُم و اللهُ حسیب بینَنا و بینَکُم فی الدنْیا و الْآخرَه. (11)
و فاطمه دختر رسول خدا بیرون آمد و پشت درب ایستاد، سپس فرمود: من بدتر از شما گروهی را سراغ ندارم که در نبود افراد ( = پیامبر صلّی الله علیه و آله ) احترام آنها را پاس نمیدارند؛ جنازه [مطهر ] رسول خدا را نزد ما رها کردید و کار خود را در بین خودتان بدون تردیدی قطعی ساختید و ما را امیر خویش قرار ندادید و برای ما حقّی قائل نشدید. گویی شما آنچه [پیامبر ] در روز غدیر خم فرموده بود را نمیدانستید. به خدا سوگند! در آن روز پیمان ولایت را برای او گرفت تا امید شما را از آن ببرَد، ولی شما واسطههای بین خود و پیامبرتان را جدا کردید و خدا میان ما و شما در دنیا و آخرت داوری میکند.
یعقوبی (متوفّای 292) مینویسد:
و بلَغَ أبابکْرٍ و عمرَ أنَّ جماعه منْ الْمهاجِرِینَ و الْأنْصارِ قَد إجتَمعوا مع علی بنِ أبِیطالبٍ فی منْزِلِ فاطمه بِنْت رسولِ اللهِ فَأتَوا فی جماعه حتّی هجموا الدار … و دخَلُوا الدار فَخَرَجت فاطمه فَقالَت: و اللهِ لَتَخْرُجنَّ أو لَأکْشفَنَّ شَعرِی و لَأعجنَّ إلی اللهِ. (12)
و به ابوبکر و عمر خبر رسید که گروهی از مهاجرین و انصار همراه با علی بن ابیطالب در منزل فاطمه دختر پیامبر خدا اجتماع کردهاند. پس آنها با گروهی [به نزد خانه حضرت زهرا علیهاالسلام ] آمدند تا این که به خانه هجوم آوردند … و وارد منزل شدند، پس فاطمه بیرون آمد و گفت: به خدا سوگند! که یا از خانهام بیرون میروید و یا من مویم را پریشان میکنم و به درگاه خدا ناله میزنم.
ابن ابیالحدید معتزلی (متوفّای 656) مینویسد:
إنَّه أخَذَ السیف منْ ید الزُبیرِ فَضَرَب بِه حجراً فَکَسرَه و ساقَهم کُلَّهم بینَ یدیه إلی أبِیبکْرٍ فَحملَهم علی بیعته و لَم یتَخَلَّف إلّا علی وحده فَإنَّه اعتَصم بِبیت فاطمه (13) فَتَحاموا إخْراجه منْه قَسراً و قامت فاطمه إلی بابِ الْبیت فَأسمعت منْ جاء یطْلُبه فَتَفَرَّقُوا و علموا أنَّه بِمفْرَده لا یضُرُّ شَیئاً فَتَرَکُوه. (14)
او شمشیر را از دست زبیر گرفت و به سنگی زد و آن را شکست و همه آنها ( = متحصنین) را در پیش رویش حرکت داد و به نزد ابوبکر برد و آنها را مجبور به بیعت با او ساخت و هیچ کس به جز علی، [از بیعت] سرپیچی نکرد؛ چرا که او به خانهی فاطمه پناهنده شد و آنها از این که او را به زور و اکراه بیرون آورند، پرهیز نمودند و فاطمه کنار درب خانه ایستاد و با افرادی که میخواستند علی را بگیرند، به درشتی سخن گفت؛ پس آنها متفرّق شدند و دانستند که او تنهاست و زیانی نمیرساند، پس او را رها کردند.
ابن قُتَیبه (متوفّای 276) مینویسد:
خَرَج علی یحملُ فاطمه بِنْت رسولِ اللهِ علی دابه لَیلاً یدور [بِها] فی مجالسِ الْأنْصارِ تَسألُهم النُصرَةَ، فَکانُوا یقُولُونَ:
یا بِنْت رسولِ اللهِ! قَد مضَت بیعتُنا لهذا الرَجلِ و لَو أنَّ زوجک و ابنَ عمک سبقَ إلَینا قَبلَ أبِیبکْرٍ ما عدلْنا بِه!
فَیقُولُ علی:
أ فَکُنْت أدع رسولَ اللهِ فی بیته لَم أدفنْه و أخْرُج اُنازِع الناس سلْطانَه؟!
فَقالَت فاطمه: ما صنَع أبوالْحسنِ إلّا ما کانَ ینْبغی لَه و قَد صنَعوا ما اللهُ حسیبهم و طالبهم. (16)
علی شبانگاه در حالی که فاطمه را بر چهارپایی سوار کرده بود بیرون آمد و او را در محافل انصار میچرخاند و فاطمه از آنها یاری میطلبید؛ اما آنها میگفتند:
ای دختر پیامبر خدا! بیعت ما برای این مرد ( = ابوبکر) انجام شد و اگر همسر و پسر عموی تو، قبل از ابوبکر به نزد ما میشتافت، ما به سوی ابوبکر مایل نمیشدیم!
پس علی میگفت: آیا من [جنازهی] پیامبر خدا را در خانهاش رها میکردم و او را دفن نمیکردم و [از خانه] بیرون میآمدم تا با مردم بر سر حکومتش کشمکش کنم؟!
پس فاطمه گفت: علی جز آن چه شایسته او بود انجام نداد و آنها کاری کردند که خداوند از آنها حساب خواهد کشید و در پی آن هاست. (17)
٭ خاطر نشان میگردد که:
حضرت زهرا علیهاالسلام ، در روزهای دوشنبه، سه شنبه و چهارشنبه (هفتمین، هشتمین و نهمین روز پس از رحلت خاتم الانبیا صلّی الله علیه و آله ) با مطالبه میراث و سهم ذیالقربا به رسواسازی چهرهی نظام حاکم و دفاع از خلافت غصب شدهی امیرالمؤمنین علیه السلام پرداختند.
ر.ک: درسنامههای فاطمیه (تألیف: علی لباف)، بخش دوم، مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر.
ابن ابیالحدید معتزلی (متوفّای 656) نقل میکند که حضرت زهرا علیهاالسلام در فرازی از خطابه خویش، روی به سوی انصار فرموده و ندا سر دادند:
أفَتَأخَّرْتُم بعد الْإقْدامِ و نَکَصتُم بعد الشدةِ و جبنْتُم بعد الشَجاعه عنْ قَومٍ نَکَثُوا أیمانَهم منْ بعد عهدهم و طَعنُوا فی دینکُم «فَقاتلُوا أئمه الْکُفْرِ إنَّهم لا أیمانَ لَهم لَعلَّهم ینْتَهونَ» (19).
آیا پس از پیش رفتن، عقب آمدید و پس از توانایی، خودداری کردید و پس از دلیری، از گروهی که قسمهایشان را پس از پیمانشان شکستند و در دین شما طعنه وارد میکنند، ترسیدید. «پس با پیشوایان کفر بجنگید؛ چرا که سوگندی برای آنها نیست؛ باشد که دست بردارند».
علّامه ابن شهر آشوب مازندرانی (متوفّای 588) از نامه عمر بن خطّاب نقل میکند:
فَخَرَجت فاطمه فَو قَفَت منْ وراء الْبابِ فَقالَت: أیها الضالُّونَ الْمکَذِّبونَ! ماذا تَقُولُونَ؟ و أی شَیء تُرِیدونَ؟
فَقُلْت: یا فاطمه!
فَقالَت فاطمه: ما تَشاء یا عمرُ؟!
فَقُلْت: ما بالُ ابنِ عمک قَد أوردک للْجوابِ و جلَس منْ وراء الْحجابِ؟
فَقالَت لی: طُغْیانُک یا شَقی! أخْرَجنی و ألْزَمک الْحجه و کُلَّ ضالٍّ غَوِی.
فَقُلْت: دعی عنْک الْأباطیلَ و أساطیرَ النساء و قُولی لعلی یخْرُج.
فَقالَت: لا حب و لا کَرامه أ بِحزْبِ الشَیطانِ تُخَوفُنی یا عمرُ؟! و کانَ حزْب الشَیطانِ ضَعیفاً … (21)
پس فاطمه بیرون آمد و پشت درب ایستاد و گفت: ای گمراهانِ تکذیب کننده! چه میگویید؟ و چه میخواهید؟
گفتم: ای فاطمه!
فاطمه گفت: ای عمر! چه میخواهی؟!
گفتم: چرا پسر عمویت تو را برای جواب دادن حاضر کرده و خودش داخل خانه نشسته است؟
او به من گفت: ای نگون بخت! سرکشی تو مرا بیرون آورده و [بیرون آمدن من،] حجت را بر تو و بر هر گمراه سرگشتهای تمام کرده است.
گفتم: سخنان باطل و پندارهای افسانههای زنان را رها کن و به علی بگو بیرون آید.
گفت: به هیچ وجه چنین نخواهم کرد.
ای عمر! آیا با حزب شیطان مرا میترسانی؟! در حالی که حزب شیطان ضعیف است …
شیخ احمد طبرسی (متوفّای قرن 6) و عماد الدین طبری (متوفّای قرن 7) از کتاب سلیم (متوفّای 76 یا 90) از سلمان فارسی نقل میکنند:
… ثُم أمرَ اُناساً حولَه بِتَحصیلِ الْحطَبِ و حملُوا الْحطَب و حملَ معهم عمرُ فَجعلُوه حولَ منْزِلِ علی و فیه علی و فاطمه و ابناهما ثُم نادی عمرُ حتّی أسمع علیاً و فاطمه:
و اللهِ لَتَخْرُجنَّ یا علی! و لَتُبایِعنَّ خَلیفَه رسولِ اللهِ و إلّا أضْرَمت علَیک النار.
فَقامت فاطمه فَقالَت: یا عمرُ! ما لَنا و لَک؟
فَقالَ: إفْتَحی الْباب و إلّا أحرَقْنا علَیکُم بیتَکُم.
فَقالَت: یا عمرُ! أما تَتَّقی اللهَ تَدخُلُ علی بیتی؟
فَأبی أنْ ینْصرِف و دعا عمرُ بِالنارِ فَأضْرَمها فی الْبابِ ثُم دفَعه فَدخَلَ فَاستَقْبلَتْه فاطمه و صاحت:
یا أبتاه! یا رسولَ اللهِ!
فَرَفَع عمرُ السیف و هو فی غمده فَوجأ بِه جنْبها فَصرَخَت: یا أبتاه! فَرَفَع السوطَ فَضَرَب بِه ذراعها فَنادت:
یا رسولَ اللهِ! لَبِئْس ما خَلَّفَک أبوبکْرٍ و عمرُ … 22
… سپس به افرادی که دورش بودند دستور داد که هیزم بیاورند و هیزم را برداشتند و عمر نیز هیزم برداشت. پس آنها را دور خانه علی گذاشتند در حالی که علی و فاطمه و دو پسرش در خانه بودند سپس عمر به صورتی که علی و فاطمه صدایش را بشنوند، ندا در داد:
ای علی! به خدا سوگند! یا بیرون میآیی و با خلیفه پیامبر خدا بیعت میکنی و یا خانه را بر تو به آتش میکشم.
پس فاطمه برخاست و گفت: ای عمر! ما را با تو چه کار است؟
عمر گفت: درب را باز کن وگرنه خانه تان را بر شما به آتش میکشم.
فاطمه گفت: ای عمر! از خدا نمیترسی، آیا داخل خانه من میشوی؟
پس عمر از این که بازگردد خودداری کرد و آتش طلب کرد و درب خانه را به آتش کشید؛ سپس آن را هل داد.
پس فاطمه جلوی او ایستاد و فریاد زد:
پدر جان! ای پیامبر خدا!
پس عمر شمشیر را در حالی که در غلافش بود بلند کرد و به پهلوی او زد؛ او فریاد کشید: پدر جان!
عمر شلّاق را بلند کرد و به بازوی او زد؛ او ناله کرد:
ای پیامبر خدا! ابوبکر و عمر، چقدر بد [دستورهای] تو را پشت سرشان انداختند …
همچنین، ابن عباس ماجرای فوق را برای سلیم، چنین نقل مینماید:
… فَوثَب عمرُ غَضْبانَ فَنادی خالد بنَ الْولید و قُنْفُذاً فَأمرَهما أنْ یحملا حطَباً و ناراً ثُم أقْبلَ حتّی انْتَهی إلی بابِ علی و فاطمه قاعدةٌ خَلْف الْبابِ … فَأقْبلَ عمرُ حتّی ضَرَب الْباب ثُم نادی:
یابنَ أبِیطالبٍ! إفْتَح الْباب.
فَقالَت فاطمه: یا عمرُ! ما لَنا و لَک لا تَدعنا و ما نَحنُ فیه؟
قالَ: إفْتَحی الْباب و إلّا أحرَقْنا علَیکُم.
فَقالَت: یا عمرُ! أما تَتَّقی اللهَ عزَّوجلَّ تَدخُلُ علی بیتِی و تَهجم علی دارِی؟
فَأبی أنْ ینْصرِف ثُم عاد عمرُ بِالنارِ فَأضْرَمها فی الْبابِ فَأحرَقَ الْباب ثُم دفَعه عمرُ فَاستَقْبلَتْه فاطمه و صاحت:
یا أبتاه! یا رسولَ اللهِ!
فَرَفَع السیف و هو فی غمده فَوجأ بِه جنْبها فَصرَخَت فَرَفَع السوطَ فَضَرَب بِه ذراعها فَصاحت:
یا أبتاه! … 23
پس عمر خشمگین برخاست و خالد بن ولید و قنفذ را صدا زد و به آنها دستور داد که هیزم و آتش بیاورند. سپس راه افتاد تا به درب خانه علی رسید در حالی که فاطمه پشت درب نشسته بود … ، پس عمر جلو آمد و به درب کوبید و فریاد کشید:
ای فرزند ابوطالب! درب را باز کن.
فاطمه گفت:
ای عمر! ما را با تو چه کاریست که ما را در شرایطی که در آن هستیم به حال خود رها نمیکنی؟
گفت: درب را باز کن و گرنه [خانه را] بر شما به آتش میکشیم.
فاطمه گفت: ای عمر! آیا از خدای عزّوجلّ نمیترسی؟ [میخواهی] به خانه من داخل شوی و بر منزل من هجوم آوری؟
ولی عمر از این که بازگردد خودداری کرد، پس با آتش بازگشت و آن را بر درب [خانه حضرت زهرا علیهاالسلام ] افروخت. درب سوخت، آنگاه عمر آن را هل داد. پس فاطمه جلوی او ایستاد و فریاد کشید:
پدر جان! ای رسول خدا!
عمر شمشیر را در حالی که در غلافش بود بلند کرد و به پهلوی او زد. او فریاد کشید، پس عمر شلّاق را بلند کرد و به بازوی او زد.
او با صدای بلند گفت: پدر جان!
• یحیی بن الحسین زیدی یمنی (متوفّای 298) مینویسد:
فَقالَ أبوبکْرٍ لعمرَ: إنْهض فی جماعه و کَسرْ باب هذا الرَجلِ و جِئْنا بِه [کَی] یدخُلَ فی ما دخَلَ فیه الناس فَنَهض عمرُ و منْ معه إلی بابِ علی فَدقُّوا الْباب فَدافَعتْه فاطمه صلَوات اللهِ علَیها فَدفَعها و طَرَحها … 24
پس ابوبکر به عمر گفت: با گروهی برخیز و درب خانه این مرد را بشکن و او را نزد ما بیاور تا در آنچه مردم در آن وارد شدهاند ( = بیعت با ابوبکر) وارد شود.
پس عمر و کسانی که با او بودند برخاستند و نزد درب خانه علی رفتند و به درب کوبیدند. اما فاطمه که درود خدا بر او باد جلوی عمر را گرفت، پس او فاطمه را هل داد و [به سویی] پرت کرد …
• علّامه ابن شهر آشوب مازندرانی (متوفّای 588) از نامه عمر بن خطّاب نقل میکند:
فَضَرَبت فاطمه یدیها منْ الْبابِ تَمنَعنی منْ فَتْحه فَتَصعب علَی فَضَرَبت کَفَّیها بِالسوط فَألَّمها فَسمعت لَها زفیراً و بکاء … فَرَکَلْت الْباب و قَد ألْصقَت أحشاءها بِالْبابِ تَتْرُسه و سمعتُها و قَد صرَخَت صرْخَه … فَدفَعت الْباب و دخَلْت … 25
پس فاطمه دو دستش را به درب زد و مرا از باز کردنِ درب بازداشت؛ پس [باز کردنِ درب] بر من سخت شد، پس با شلّاق بر دو دستش زدم. [ آن ضربه] او را به درد آورد و من صدای فریاد و گریه او را شنیدم … پس به درب کوبیدم در حالی که او بدنش را به درب چسبانیده بود و آن را سپر خودش قرار داده بود و من شنیدم که فریادی بلند کشید … پس درب را هل دادم و وارد شدم …
شیخ احمد طبرسی (متوفّای قرن 6) و عماد الدین طبری (متوفّای قرن 7) از کتاب سلیم (متوفّای 76 یا 90) از سلمان فارسی نقل میکنند:
… فَألْقَوا فی عنُقه حبلاً و حالَت بینَهم و بینَه فاطمه عنْد بابِ الْبیت، فَضَرَبها قُنْفُذٌ بِالسوط …
پس در گردنش طنابی انداختند و فاطمه کنار درب، بین آنها و علی ایستاد و جدایی افکند. پس قنفذ با شلّاق بر او زد …
همچنین در ادامه همین نقل میخوانیم:
… و قَد کانَ قُنْفُذٌ … ضَرَب فاطمه بِالسوط حینَ حالَت بینَه و بینَ زوجِها و أرسلَ إلَیه عمرُ: إنْ حالَت بینَک و بینَه فاطمه فَاضْرِبها فَألْجأها قُنْفُذٌ إلی عضادةِ بیتها و دفَعها فَکُسرَ ضلْعها منْ جنْبِها فَألْقَت جنیناً منْ بطْنها فَلَم تَزَلْ صاحبه فراشٍ حتّی ماتَت صلَّی اللهُ علَیها منْ ذلک شَهِیده … 26
هنگامی که فاطمه بین قنفذ و همسر خود ایستاده و جدایی انداخته بود، قنفذ او را زد؛ چرا که عمر برایش پیغام فرستاده بود: اگر فاطمه بین تو و علی جدایی انداخت او را بزن. پس قنفذ او را به گوشه خانهاش انداخت و او را هل داد و به همین خاطر، استخوان پهلویش شکست و جنینی را از بطن خود سقط کرد
و او که درود خدا بر او باد [پس از این ماجرا] زمینگیر شد، تا این که به شهادت از دنیا رفت.
علّامه ابن شهر آشوب مازندرانی (متوفّای 588) از امام صادق علیه السلام روایت میکند:
لَما استُخْرِج أمیرُالْمؤْمنینَ صلَوات اللهِ علَیه منْ منْزِله خَرَجت فاطمه والهه، فَما بقیت هاشمیه إلّا خَرَجت معها حتّی انْتَهت قَرِیباً منْ الْقَبرِ فَقالَت:
خَلُّوا عنْ ابنِ عمی فَوالَّذی بعثَ محمداً بِالْحقِّ لَئنْ لَم تُخَلُّوا عنْه لَأنْشُرَنَّ شَعرِی و لَأضَعنَّ قَمیص رسولِ اللهِ الَّذی کانَ علَیه حینَ خَرَجت نَفْسه علی راْسی و لَأصرُخَنَّ إلی اللهِ تَبار ک و تَعالی … 28
هنگامی که امیرمؤمنان که درود خدا بر او باد از خانهاش [به زور ] بیرون آورده شد، فاطمه پریشان حال بیرون آمد.
پس هیچ زنی از بنیهاشم نماند مگر این که با او بیرون آمد، تا این که به نزدیکی قبر [پیامبر صلّی الله علیه و آله ] رسید و گفت:
پسر عمویم را رها کنید که به خدایی که محمد را به حق برانگیخت، اگر او را رها نکنید، مویم را پریشان میکنم و لباسی که پیامبر در هنگام جان دادن به تن داشت را بر سرم میافکنم [و برای نفرین شما] به سوی خدای تبارک و تعالی شیون [و ناله] میزنم …
(0) دوشنبه: رحلت جانگداز خاتم الانبیا صلّی الله علیه و آله تشکیل سقیفه بنی ساعده و غصب خلافت.
(1) سه شنبه: اخذ بیعت اجباری از ساکنین مدینه (بیعت عمومی) احتجاج امیرالمؤمنین علیه السلام درباره خلافت در مسجد النبی و
مراجعه به منزل تدفین غریبانه خاتم الانبیا صلّی الله علیه و آله در نیمه شب.
(2) چهارشنبه: اولین روز از ایام جمعآوری قرآن توسط حضرت علی علیه السلام اولین روز از ایام تحصن در بیت فاطمه علیهاالسلام.
(3) پنجشنبه: دومین روز از ایام جمعآوری قرآن دومین روز از ایام تحصن در بیت فاطمه علیهاالسلام.
(4) جمعه: سومین روز از ایام جمعآوری قرآن سومین روز از ایام تحصن در بیت فاطمه علیهاالسلام هجوم اول ( = هجوم منجر به شکست تحصن) اولین نوبت از استنصارهای شبانه.
(5) شنبه: ایام مطالبه میراث و سهم ذیالقربا توسط حضرت فاطمه علیهاالسلام دومین نوبت از استنصارهای شبانه.
(6) یکشنبه: ایام مطالبه میراث و سهم ذیالقربا توسط حضرت فاطمه علیهاالسلام سومین نوبت از استنصارهای شبانه.
(7) دوشنبه: ایام مطالبه میراث و سهم ذیالقربا توسط حضرت فاطمه علیهاالسلام بیوفایی صحابه در یاری رساندن به امیرالمؤمنین علیه السلام عرضهی قرآن توسط امیرالمؤمنین علیه السلام و ایراد خطبه «وسیله».
(8) سهشنبه: ایام مطالبه میراث و سهم ذیالقربا توسط حضرت فاطمه علیهاالسلام.
(9) چهارشنبه: ایام مطالبه میراث و سهم ذیالقربا توسط حضرت فاطمه علیهاالسلام.
(10) پنجشنبه: خطابه فاطمی در مسجد النبی.
(11) جمعه: سخنرانی دوازده نفر از یاران امیرالمؤمنین علیه السلام در مسجد النبی و احتجاج آنها با ابوبکر درباره خلافت پس از کسب اجازه از امیرالمؤمنین علیه السلام.
(12) شنبه: ایام (سه روزه) انزوای سیاسی ابوبکر.
(13) یکشنبه: ایّام (سه روزه) انزوای سیاسی ابوبکر.
(14) دوشنبه: ایام (سه روزه) انزوای سیاسی ابوبکر.
(15) سهشنبه: تثبیت دوباره پایههای حکومت ابوبکر توسط عناصر مسلّح کودتا اخراج کارگزاران حضرت زهرا علیهاالسلام از فدک.
(16) چهارشنبه: رسیدن خبر غصب فدک به صدیقه طاهره علیهاالسلام در مدینه.
(17) پنجشنبه: ایام مطالبه فدک.
(18) جمعه: ایام مطالبه فدک.
(19) شنبه: ایام مطالبه فدک.
(20) یکشنبه: ایام مطالبه فدک احتمال وقوع هجوم اصلی (یعنی: دومین هجوم به بیت فاطمه علیهاالسلام ) در این روز یا پس از آن، که این حمله، ضرب و جرح حضرت زهر ا علیهاالسلام و سوزاندن در خانه ایشان را در پی داشت.
(21) دوشنبه: احتمال وقوع هجوم اصلی در این روز یا پس از آن.
(1) - امام کاظم علیه السلام از پدر بزرگوارش امام صادق علیه السلام ، از قول رسول خدا صلّی الله علیه و آله نقل مینماید که آن حضرت صلّی الله علیه و آله خطاب به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:
یا علی! إنِّی قَد أوصیت فاطمه ابنَتی بِأشْیاء و أمرْتُها أنْ تُلْقیها إلَیک فَأنْفذْها فَهِی الصادقَه الصدوقَه.
ای علی! من دخترم فاطمه را به انجام اموری سفارش کردهام و به او امر کردهام که آنها را به تو برساند؛ پس آنها را انجام بده که او ( = فاطمه) همیشه راستگو و صادق است.
(الهجوم، ص 37؛ به نقل از: الطرف، تألیف: سید بن طاووس متوفّای 664، ص 38، چاپ: نجف)
همچنین در حدیث شریف دیگری نقل شدهست که رسول خدا صلّی الله علیه و آله خطاب به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:
أنْفذْ لما أمرَتْک بِه فاطمه فَقَد أمرْتُها بِأشْیاء أمرَ بِها جبرَئیلُ.
به آنچه فاطمه تو را امر میکند، عمل کن؛ چرا که من او را به انجام اموری امر کردهام که جبرئیل بدانها فرمان داده است.
(الهجوم، ص 38؛ به نقل از: الطرف، ص 30)
(2) - امام کاظم علیه السلام فرمودند:
و اللهِ لَقَد قالَ رسولُ اللهِ صلّی الله علیه و آله لأمیرِالْمؤْمنینَ و فاطمه علیهماالسلام : ألَیس قَد فَهِمتُما ما تَقَدمت بِه إلَیکُما و قَبِلْتُماه؟ فَقالا: بلی و صبرْنا علی ما ساء نا و غاظَنا.
به خدا سوگند که پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله به امیرمؤمنان و حضرت فاطمه علیهماالسلام فرمود: آیا آن چه که شما را به انجام آن مأمور کردم، فهمیدید و آن را پذیرفتید؟ آن دو گفتند: بله و بر آن چه ما را ناراحت و خشمگین میسازد، صبر میکنیم.
(الهجوم، ص 41؛ به نقل از: الطرف، ص 22)
(3) - حضرت زهرا علیهاالسلام در فرازی از خطبه فدک، در وصف عملکردهایشان میفرمایند:
و اعلَموا أنِّی فاطمه و أبِی محمد، أقُولُ عوداً و بدءاً، و لا أقُولُ ما أقُولُ غَلَطاً، و لا أفْعلُ ما أفْعلُ شَطَطاً.
بدانید که من، فاطمه هستم و پدرم محمد صلّی الله علیه و آله است؛ این را پیاپی میگویم و آنچه میگویم، به خطا نمیگویم و آن چه انجام میدهم، به افراط انجام نمیدهم.
(4) - ایوب گنجی، فاطمه زهرا از خود دفاع میکند، ص 168
(5) - ر.ک: علی لباف، دانشنامه روابط سیاسی حضرت علی علیه السلام با خلفا، بخش یکم، ص 24 - 42
(6) - تمامی نقلهای مندرج در این کتاب، برگرفته از کتاب «دراسه و تحلیل حول الهجوم علی بیت فاطمه علیهاالسلام ». میباشد
(7) - تحصن در بیت فاطمه علیهاالسلام (یعنی: مراجعه به خانه فاطمه علیهاالسلام به نشانه امتناع ورزیدن از انجامِ بیعت با ابوبکر) در روزهای چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه (دومین، سومین و چهارمین روز پس از رحلت خاتم الانبیا صلّی الله علیه و آله ) صورت پذیرفته است.
(8) - الهجوم، ص 166؛ به نقل از: المذکّر، ص 41، چاپ: دارالصحابه للتراث؛ شرح حدیدی، ج 2، ص 45.
(9) - بنابراین: تحصن به معنای حضور همیشگی مخالفان، در بیت فاطمه علیهاالسلام نمیباشد.
(10) - هجوم اول = هجوم منجر به شکست تحصن، در روز جمعه (چهارمین روز پس از رحلت خاتم الانبیا صلّی الله علیه و آله ) صورت پذیرفته
است.
(11) - الهجوم، ص 289 - 290؛ به نقل از: مثالب النواصب (نسخه خطّی)، ص 419 - 420؛ الإحتجاج، 80.
(12) - الهجوم، ص 175 - 176؛ به نقل از: تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 126.
(13) - ابن میثم بحرانی در شرحش بر کتاب نهج البلاغه (جلد 2، صفحه 26) پس از اشاره به اخذ بیعت اجباری از متحصنین، مینویسد:
إنَّ علیاً علیه السلام إعتَصم بِبیت فاطمه علیهاالسلام و علموا أنَّه مفْرَد فَتَرَکُوه.
علی به خانه فاطمه پناهنده شد و آنها دانستند که او تنهاست، پس او را رها کردند.
(14) - الهجوم، ص 194 - 195؛ به نقل از: شرح حدیدی، ج 2، ص 21.
(15) - یاری خواستنهای شبانه، در جمعه شب، شنبه شب و یکشنبه شب (شبهای چهارمین، پنجمین و ششمین روز پس از رحلت خاتم الانبیا صلّی الله علیه و آله ) صورت پذیرفته است.
(16) - الهجوم، ص 110؛ به نقل از: الإمامه و السیاسه، ج 1، ص 19.
(17) - سیری دقیق در حمایتهای حضرت زهرا علیهاالسلام از امیرالمؤمنین علیه السلام و نگاهی عمیق به مجموعه سخنان حضرت فاطمه علیهاالسلام درباره حضرت علی علیه السلام که یک نمونه از آنها را در متن فوق ملاحظه نمودید همگی حاکی از آنند که: «نمیتوان پذیرفت که حضرت زهرا علیهاالسلام در ماجرای خطابه فدک با کلماتی که متضمن نوعی اعتراض و سرزنش بود، امیرالمؤمنین علی علیه السلام را مخاطب قرار داده باشند. »
(ر.ک: استاد مسعود پور سید آقایی: با جاری کوثر، ص 137 - 138)
(18) - خطابهی فاطمی، در روز پنجشنبه (دهمین روز پس از رحلت خاتم الانبیا صلّی الله علیه و آله ) صورت پذیرفته است.
(19) - الهجوم، ص 407؛ به نقل از: شرح حدیدی، ج 16، ص 211 - 213، 249 - 251.
(20) - هجوم اصلی به بیت فاطمه علیهاالسلام ، در روزهای پایانی سومین هفته خلافت ابوبکر صورت پذیرفته است.
(21) - الهجوم، ص 284 - 286؛ به نقل از: مثالب النواصب (نسخه خطّی هندی)، ص 371 – 374 و ص 418 – 419.
بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بندهاى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او میفرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمتها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوستتر میداری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش میرَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچهای [از علم] را بر او میگشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه میدارد و با حجّتهای خدای متعال، خصم خویش را ساکت میسازد و او را میشکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بیگمان، خدای متعال میفرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».